چطور دلت امد بري بعد هزارتا خاطره چطور دلت مياد با من اينجوري بي مهري كني چطور دلت اومد که من اينجوري تنها بمونم دلم سبك نشود ازت دلم هنوز مي خواد بيايي بزار كه راحتت كنم از توي رويات نمي رم
تاوان چي را من ميدم اينجا كنار پنجره
چطور دلت اومد بري چطور تونستي بد بشي
تو اوج بي كسيم چطور تونستي ساده رد بشي
شايد همين الان تو هم داري به من فكر مي كني
رفتي سراغ زندگيت نگفتي شايد نتونم
حتي با اينكه مي دونم شايد ديگه منو نخوايي
مي خوام كنار پنجره به يادت آروم بميرم
نظرات شما عزیزان:
یک شهر
بدون کبوتر
بدون درخت
بدون یک شب پر ستاره
بدون شاعر
بدون یک نامه عاشقانه
بدون باد
بدون ماه
بدون خنده های شاد
تصور کن
تصور کن یک شهر بدون تو
وفادار احساسـے باشـے
کــهـ ِ میدانـے
شکست مـے دهد
روزے نفس ـهاے دلت را...
به چشمان من می رسد
که مسافت انتظار را بی پروا پیموده ام
زمین، چقدر زیباست
وقتی که تو بر آن قدم می گذاری
و آسمان آبی ترین نقطه دنیاست
وقتی تو به آن نگاه می کنی
ای مسافر شب های تنهایی
اگر دلت هوای خانه ابری یک دوست را کرد
نشانی ام را از ستاره ها بپرس
که همه شب را تا سحر بیدارم
ممنون
آپم با چندتا عیدی توپ
منتظرم تا بیای
بدوووووووووووووووو
.: Weblog Themes By Pichak :.